اما از دست دادن بزنگاههای برندساز، صنعتی با این سن و سال را در بیشتر سالها یک مصرفکننده نشان داد که توانایی ایجاد تحول را در خود نمیدید.
در این زمینه هرچند که عوامل مختلفی را میشود لیست کرد اما مهمترین آن عدم اهتمام واحدهای تولیدی به داشتن امضایی مستقل در این صنعت بود. شاید خوشبینترین هوادار صنعت لوازم خانگی در کشور فکر نمیکرد که طی یک دهه اخیر مسئله برندینگ در این صنعت اینقدر اهمیت پیدا کند و باید برای داشتن پایگاهی قابل قبول در بین مصرفکنندگان دست به آزمون و خطاهای گاهاً هزینهبر بزند.
مطالعه مسیر حرکتی این صنعت نشان میدهد که متأسفانه چرخه تحول این صنعت علیرغم قدمت بالای آن هنوز به بلوغ کامل نرسیده و تعداد انگشتشماری را میتوان نام برد که سعی کردند خلأ موجود را جبران کنند. تلاشی که هنوز هم اثرات آن به درستی در بازار قابل لمس نیست زیرا بارش تبلیغات منفی حجمی غیرقابل تصور در این حوزه دارد.
بررسی چشم انداز صنعت لوازم خانگی به وضوح مشخص میکند عدم انتقال دانش و فناوری به داخل کشور طی سالهای گذشته پاشنه آشیل صنعتی است که بیش از 70 درصد آن در اختیار برندهای داخلی قرار دارد. اما فایده داشتن چنین سهمی از بازار وقتی مسیر رو به جلویی برایش تعریف نشود چیست؟
علت کاهش بهرهوری چیست؟
در مقیاسی واقعبینانهتر باید اذعان کرد یکی از عوامل پایین بودن بهرهوری تولید در این صنعت عدم تکاپوی مناسب به سمت استانداردهای جهانی است. گسترش شبکه ارتباطات و امکان مقایسه کیفیت امروز فعالان هر حوزهای را روبروی مصرفکنندگانی آگاه قرار میدهد که انتظارات آنان با گذشته متفاوت است.
به عنوان مثال صنعت خودروی کشور با وجود همه اقدامات صورت گرفته کماکان از ضعف طراحی رنج میبرد. این ضعف زمانی بیشتر خود را نشان میدهد که با مسئله کیفیت همراه شود و اینجاست که این سمفونی به زبان موسیقیدانان فالش به نظر میرسد.
برای پیدا کردن میزان هوش طراحی در صنعت لوازم خانگی کار سختی پیش رو نبود، تنها کافی بود تا ویترین این محصولات را مورد بررسی قرار داد تا مشخص شود برای انتقال دانش و فناوری که در سند چشمانداز لوازم خانگی به چشم میخورد چه تلاشهایی صورت گرفته است.
نتایج این بررسی اگرچه نگرانیهایی را به واسطه عدم اراده لازم جهت همگامی با سرعت قابل توجه تحول در صنعت لوازم خانگی را به وجود میآورد اما در عین حال میتوان امیدوار بود که برخی تلاشها قابل تسری به صنعتی باشد که این روزها میتوانست جایگاه قابل قبولی را در بازارهای بینالمللی داشته باشد اما چگونه میتوان به این موضوع دلخوش بود وقتی در داخل هنوز این مقبولیت وجود ندارد؟
تعداد واحدهایی که در سالهای گذشته در حوزه طراحی اقدامات جدی را برای خود تعریف کردند متأسفانه به تعداد انگشتان یک دست نمیرسد این در حالی است که حدود 250 برند لوازم خانگی در کشور فعالیت میکند.
ورود دوو به صنعت طراحی لوازم خانگی
نتایج نشان میدهد که انتقال دانش و فناوری به این صنعت با تلاشهای شرکت دوو آغاز شد. مسیری که اگرچه چالشهای خود را به همراه داشت اما باعث شد تا در مسابقات جهانی لوپ دیزاین، رد دات و آی اف پس از مدتها شاهد درخشش یکی از واحدهای تولیدی فعال داخل کشور باشیم.
این فرایند البته نیازمند استمرار بود آن هم در شرایطی که نیازمندیها در موضوع طراحی کاملاً در این صنعت مشهود بود اما تبلیغات منفی مانع از شنیده شدن اتفاقاتی مهم بود. بعد از استارت دوو در این مسئله طی چندسال، بستری فراهم شد تا این واحد تولیدی خیلی زود به عنوان دیزاین سنتر مطرح شود. این شروع دو اتفاق را برای کشور رقم میزد؛ اول اینکه به واسطه خلاقیت صورت گرفته و درونیسازی طراحیها مانع از خروج ارز از کشور میشد و دوم اینکه امکان توسعه آن ضرب آهنگ قابل توجهی را ایجاد میکرد.
در حال حاضر صفر تا صد طراحی محصولات دوو بر عهده مهندسان داخلی است. نقطه قابل توجه در این زمینه فعال بودن دفاتر دوو در دوبی، امارات، ایتالیا، ترکیه و انگلیس در زمینه طراحی و ارتباط مستمر آن با دفتر نمایندگی ایران است که امیدواریهای زیادی ایجاد میکند.
از نمونههای موفق در طراحی دیزاین سنتر دوو، میتوان به دو رسته اوشن(Ocean) و استودیو (Studio) و فلسفه پشت هر کدام از آنها پرداخت. هرکدام پدید آورده شده برای مصرفکننده خاص خود .
محصولات سری اوشن (Ocean) برگرفته از آرامش اقیانوس، نشاندهنده یک اکوسیستم پایدار و بینهایت است. ژرفایی از دیزاین تا عمق تکنولوژی که هر لایه آن ساعتها حرف برای گفتن دارد. طراحی شده برای خانههای بزرگ و مدرن ایرانی.
اما در محصولات سری استودیو (Studio) تعادل و توازن و دوام به وضوح قابل دیدن است، محصولاتی که در طراحی و فشن چیزی کم از هم ردههای خود در برندهای مطرح دنیا ندارد. هماهنگی و هارمونی با آشپزخانههای ایرانی مختص این سری محصولات است.
این تلاشها اگرچه لازم به نظر میرسد اما هرگز کافی نیست زیرا وقتی چنین الگویی به هر دلیلی توسط سایر واحدها پیادهسازی نشود همچنان خزان لوازم خانگی دور از ذهن نیست.
عدم شناسایی جامعه هدف در موضوع طراحی به واسطه هزینههای سنگین آن یکی دیگر از انتقادهایی است که نباید از آن غافل شد. متأسفانه یکی از علتهای رکود در بازار لوازم خانگی تعریف کلیتی است که همه دهکهای اقتصادی کشور را شامل میشود که طبیعتاً این سیاست دیر یا زود به شکست منتهی خواهد شد. زیرا اولاً شناسایی سلیقه این دایره جمعیتی با خریدهای موردی امکانپذیر نیست، دوماً با فرض شناسایی این پارامتر قدرت خرید فاکتوری است که اجرای یک فرمول واحد را امکانناپذیر میکند.
لازم به ذکر است این مسئله یک الگوی جهانی است که عدم عملیاتی کردن آن وضع موجود را رقم زده و علیرغم آشکار بودن نتایج آن در دنیای لوکس لوازم خانگی ارادهای جهت اجرایی کردن آن در کشور دیده نمیشود. موضوعی که شرکت دوو علیرغم همه تبعاتی که میتوانست برایش داشته باشد چندسالی است که در دستور کار قرار داده و جامعه هدف خود را به دو گروه A و B تقسیم کرده که قدرت خرید و انتخاب در این مرزبندی مهمترین شاکله آن را تشکیل میدهد.
یکی از موضوعات قابل اهمیت دیگر در این حوزه فعالیت برندهای خارجی به مدت طولانی بدون انتقال دانش و فناوری به داخل کشور بود. این اتفاق باعث می شد تا با رفتن آنها از کشور با ویترینی خالی از جذابیتهای بصری روبرو باشیم موضوعی که در واحد تولیدی دوو به بن بست خورد انتفال دانش وفناوری به شرط همکاری قرار گرفت که نتایج آن در بالا شرح داده شد.